لعنت به تو.....
لعنت به تو برای این همه دروغ بازی،آرزوی خوشبختی کردم برایت ولی
آتش گرفتم،سوختم و می سوزم و ظاهر حفظ می کنم می خندم و راه
میروم ولی در دل گریه می کنم و می میرم مردن برایم ساده ترین راه است
ولی خودکشی نخواهم کرد به خاطر تو می مانم و راه سخت را می گزینم
بدان تو رفتی به خوشبختی و من رقص مرگ می خوانم درد و دل با کسی
نمی گویم و خود می خورم خنجر در پشت کوچه ها قدم می زنم و غصه تو را
در کوله پشتی ام به همراه دارم تو نخواهی آمد پس لعنت به تو پس خداحافظ
ای عشق پوشالی و دروغین من با تمام وجدم می گویم دوستتتتتتتتت دارم و با تمام
وجودم می گویم لعنت به تو...ای روزگار چرا اینکار را کردی
ولی ای روزگار حرفی دارم با تو مردی کن و یک بار هم به خاطر من بچرخ یکبار
نگاهی بر من کن و مرا بخندان و این را هم بگویم ای روزگار لعنت برتو لعنت به
این رسم مذخرف زمانه،لعنت به شب و روز لعنت به سفیدی و سیاهی و در
آخر هم لعنت بر من هم لعنت به تو...ای روزگار