نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





وبلاگ عزیزم مواظب خودت باش

خدا حافظ تا ابد ربرب ...


[+] نوشته شده توسط علی رب رب در 15:59 | |







شاید دردامو ندونی  اما میدونم هنوز نوشته هامو میخونی ....


[+] نوشته شده توسط علی رب رب در 15:32 | |







اشک در چشمان من طوفان غم دارد هنوز 

خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من را...


[+] نوشته شده توسط علی رب رب در 16:33 | |







گرچه رفته ای بار دگر بر نمی گردی....ولی دیوانه ات هستم

خودت هم خوب می دانی تماشا می کنم این قصه را زیبای من اما.....

خدا رو خوش نمی آمد که این دل را بسوزانی.....


[+] نوشته شده توسط علی رب رب در 16:27 | |







به آخر خط رسیده بودم....باید بهش ثابت میکردم

 

دوستش دارم....خیلی عصبانی بودم...گفت:اگه

دوستم داری رگتو بزن...گفتم مرگ و زندگی دست

خداست....گفت:دیدی دوستم نداری....!خیلی بهم

 برخورد....تیغ رو برداشتم رگمو زدم.....وقتی تو آغوش

گرمش جون میدادم آروم زیر لب گفت:اگه دوسم داشتی

چرا تنهام گذاشتی؟؟؟!!!


[+] نوشته شده توسط علی رب رب در 16:20 | |







خدا حافظ...!!!

خداحافظ همین حالا،همین حالا که من تنهام

 

                           خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام

خداحافظ کمی غمگین،به یاد اون همه تردید

                              به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید

اگه گفتم خداحافظ نه این که رفتنت ساده اس

                            نه این که میشه باور کرد دوباره آخر جاده اس

خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها 

                        بدونی بی تو و با تو همیشه رسم این دنیاست


[+] نوشته شده توسط علی رب رب در 16:17 | |







 

لعنت به تو.....

لعنت به ابر سیاه روی بخت من،لعنت به سادگی من برای باور این دنیا،

 

لعنت به تو برای این همه دروغ بازی،آرزوی خوشبختی کردم برایت ولی

آتش گرفتم،سوختم و می سوزم و ظاهر حفظ می کنم می خندم و راه

میروم ولی در دل گریه می کنم و می میرم مردن برایم ساده ترین راه است

ولی خودکشی نخواهم کرد به خاطر تو می مانم و راه سخت را می گزینم

بدان تو رفتی به خوشبختی و من رقص مرگ می خوانم درد و دل با کسی

نمی گویم و خود می خورم  خنجر در پشت کوچه ها قدم می زنم و غصه تو را

در کوله پشتی ام به همراه دارم تو نخواهی آمد پس لعنت به تو پس خداحافظ

ای عشق پوشالی و دروغین من با تمام وجدم می گویم دوستتتتتتتتت دارم و با تمام

 وجودم می گویم لعنت به تو...ای روزگار چرا اینکار را کردی

ولی ای روزگار حرفی دارم با تو مردی کن و یک بار هم به خاطر من بچرخ یکبار

نگاهی بر من کن و مرا بخندان و این را هم بگویم ای روزگار لعنت برتو لعنت به

 این رسم مذخرف زمانه،لعنت به شب و روز لعنت به سفیدی و سیاهی و در

آخر هم لعنت بر من هم لعنت به تو...ای روزگار

 


[+] نوشته شده توسط علی رب رب در 16:14 | |







کسی دلم را نشکسته...من خودم باعث دلشکستگی خودم شدم...
آرزوم هم برای خودم اینه که بتونم خودم را ببخشم...البته اگه بتونم...............

 


[+] نوشته شده توسط علی رب رب در 15:33 | |







عشق یعنی یک بلای ماندگار

عشق یعنی هدیه ای از آسمان

 

عشق یعنی لحظه ای خندیدن

و سالاها اشک ندامت ریختن .....


[+] نوشته شده توسط علی رب رب در 15:58 | |







با تو من چه کرده بودم که چنین مرا شکستی


[+] نوشته شده توسط علی رب رب در 15:54 | |



صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد